13بدر 92
مادر
کودکی که آماده تولد بود ، نزد خدا رفت و از او پرسید: ((میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید ، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم ؟)) خداوند پاسخ داد : (( از میان تعداد بسیاری از فرشتگان ، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام ، او از تو نگهداری خواهد کرد )) اما کودک هنوز مطمئن نبود که میخواهد برگردد یا نه : (( اما اینجا در بهشت ، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند )) خداوند لبخند زد : ((فرشته تو برایت آواز خواهد خواند ، و هر روز به تو لبخند خواهد زد ، تو عشق را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود )) کودک ادامه داد : (( من چ...
نویسنده :
مامان نینی
12:56
و پایان این بیقراری بهشت است
یکی از دوستای نی نی سایتیم گفت: نسیم کرامت وزیدن گرفته و باران رحمت چکیدن گرفته مبادا بدوزی نگاه دلت را...به مردم که بازار یوسف فروشی در این دورهِ بد...شدیدا گرفته... خیلی آرومم کرد... مرسی دوستم ...
نویسنده :
مامان نینی
12:56
30پری
2روز تاخیر
...
یا ضامن آهو
حـــــــــضرت سلــــــطان درمان که نه فقط دردی میخواهم که طبیبش تو باشی آقا طبیب که تو باشی راستش اصلا هوای درد به سرم میزند . . . درد بی درمان کجاست؟ طبیب کجا؟ . . . ببین صحرا صحرا آهو چشم تر کرده اند به امید عنایتی . . یا ضامــــــــــــــن ِ چشمـــــــــان ِ تـــــَر ِ آهو تـــــــَـــــــری ِ چشمانم کمتر از اهو نیست.....اَدرکنی ...
نویسنده :
مامان نینی
13:50
یا فاطمه زهرا
بدون عنوان
خدایا! من دلم قرصه! كسی غیر از تو با من نیست... خیالت از زمین راحت، كه حتی روز روشن نیست... كسی اینجا نمیبینه، كه دنیا زیر چشماته... یه عمره یادمون رفته، زمین دار مكافاته... فراموشم شده گاهی، كه این پایین چه ها كردم... كه روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم... خدایا وقت برگشتن، یه كم با من مدارا كن... شنیدم گرمه آغوشت... اگه میشه منم جا كن... ...
نویسنده :
مامان نینی
12:44